درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کتاب های احمدگلستانی و آدرس ahmadgolestani.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 51
بازدید دیروز : 29
بازدید هفته : 51
بازدید ماه : 108
بازدید کل : 3267
تعداد مطالب : 145
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

کتاب های احمدگلستانی
تالیفات
شنبه 30 فروردين 1393برچسب:سفررییس جمهور , :: 11:29 ::  نويسنده : گلستانی       

 

 

 

 

 

 



دو شنبه 11 فروردين 1393برچسب:مشاهیر اهل سنت , :: 9:40 ::  نويسنده : گلستانی       

 

 

علما و مشاهیر اهل سنت ایران که در سال ۱۳۹۲ وفات نمودند

 

از دست دادن علما و اندیشمندان ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است که سنگینی و تلخی آن تا مدت‌ها قابل لمس و دل‌ها از غم دست دادنشان جریحه‌دار و حزین است. با از دست رفتن آنان، خرمنی از اندوخته‌های آنان که حاصل سال‌ها زحمت و تجربه است، از بین می‌رود که چه بسا بسیاری از آن دانش‌ها و تجربه‌ها بعدا حاصل نشود و جای خالی آنان تا سالیان دراز پر نگردد.

 

اما مرگ حق است و چاره‌ای جز آن نیست، حتى محبوب‌ترین فرد بشر، پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم نیز آن را چشیده است: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ» [آل عمران:۱۴۴].

 

البته مرگ آنان برای ما سخت و دل‌گیر است و برای خودشان رهایی از بند اسارت و زندان و پر کشیدن برای دیدار محبوب ابدی است. ما راضی به قضای الهی، طبق رهنمود قرآنی به صبر چنگ می‌زنیم: «وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ*الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ*أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ». [البقرة/۱۵۵-۱۵۷]

 

رفتن علما، زمینه‌‌ساز برچیده شدن دانش است؛ حضرت عبدالله بن عمرو بن عاص رضی الله عنهما روایت نموده است که از رسول خدا صلى الله علیه وسلم شنیدم که می‌فرمود: خداوند علم را با برچیدن آن از میان مردم نمی‌گیرد، بلکه با گرفتن (و مرگ) علما، علم را می‌گیرد و برمی‌چیند تا آن گاه که عالمی را باقی نمی‌گذارد و مردم، رؤسای جاهلی برمی‌گیرند که از ایشان سؤال می‌شود و آنان بدون آگاهی فتوا می‌دهند، خود گمراهند و دیگران را نیز گمراه می‌کنند. روایت بخاری (حدیث ۱۰۰).

 

رفتن و مرگ علما زنگ هشداری برای ماست تا توجه بیش‌تری به علم و علما داشته باشیم و قدر علمایی که قید حیات هستند، را بیش‌تر بدانیم و از خوان اندوخته‌های آنان به حد وسع خود بهره برگیریم.

 

در این مقاله، سعی بر آن است که از علما و شخصیت‌های برجسته‌ای که جامعه اهل سنت ایران در خلال سال ۱۳۹۲ از دست داد، یادی شود تا هم مردم با شخصیت‌های آنان آشنا شوند و هم تشکر و سپاسی باشد برای خدمت مخلصانه آن‌ها به دین اسلام و مسلمانان.

از خداوند متعال خواستاریم که آنان را با رحمت گسترده‌اش در برگیرد و در بهشت پهناور خود جای دهد و به جامعه‌ی اهل سنت ایران و خانواده‌های آنان نعم البدل عنایت فرماید.

 

                                                                     لطفا ادامه مطلب را کلیک کنید

 



ادامه مطلب ...


 

نگاهی گذرا به زندگانی امام سید ابوالحسن ندوی

 

56456

 

 

اشاره: اساس فکری شاه ولی الله، تحریک دینی سید احمد شهید، حکمت دینی محمد قاسم نانوتوی، تبحر علمی محمودالحسن دیوبندی، وسعت دانش انورشاه کشمیری، تجدید دینی اشرفعلی تانوی، دعوت و فکر جهانی محمد الیاس کاندهلوی، حمیت و غیرت دینی حسین احمد مدنی، بیعت و ارشاد شاه عبدالقادر رائپوری و پیام درستی عقاید شاه عطاءالله بخاری سبب شد تا شخصیتی شکل گیرد که بعدها به نام مفکر بزرگ جهان اسلام، استاد سید ابوالحسن ندوی در دنیا شناخته شود. شخصیتی که وجودش نه تنها برای هند و پاک بلکه برای تمام جهان اسلام برکتی بود که دعوتش جهانی را بیدار و فکرش عالمی را روشنایی بخشید. استاد سید ابوالحسن علی ندوی از جمله شخصیاتی است که در قرن بیستم میلادی در این سرزمین خاکی خوش درخشید و توانست با قلم و زبان دعوتگر خویش نگاه‌ها را به خود جلب کند و ملت‌های خفته‌ای را آگاهی بخشد. رمضان امسال که چهاردهمین سالگرد وفات ایشان است، بر آن شدیم تا زندگی‌نامه‌ی مختصر ایشان را برگرفته از نوشته‌های استاد عبدالقادر دهقان (مترجم بعضی از آثار امام ندوی) در سایت سنت آنلاین بگنجانیم باشد تا ملت فارسی زبان را با گوشه‌هایی از زندگی این عالم فرهیخته آشنا سازیم.

مولودی از نسل پیامبر صلى الله علیه وسلم

در روز ششم محرم سال ۱۳۳۲ هجری برابر با ۱۹۱۴ میلادی در دهکده‌ی «تکیه» واقع در هفتاد کیلومتری لکنو مولودی دیده به جهان گشود که بعدها او را در جهان بنام علامه امام سید ابوالحسن علی ندوی می‌شناختند، ایشان در یک خانواده‌ی مذهبی و دانش‌دوست و شهیدپرور تربیت یافت، خانواده‌ای که مجاهدان و مصلحانی چون سید احمد شهید رحمه الله در دامان خویش پرورده است.

سید ابوالحسن رحمه الله منتسب به خاندان نبوت است و سلسله نسب وی به امام حسن بن علی بن ابی طالب رضی الله عنه می‌رسد، پدرش سید عبدالحی بن فخرالدین، از دانشمندان بلندپایه و اطبای حاذق و نوسندگان چیره‌دست زمان خود بود که به زبان عربی و فارسی تألیفات گوناگونی دارد که معروف‌ترین آن‌ها کتاب «نزهة الحواطر» است که در هشت جلد به زبان عربی نگاشته شده است.

علامه فقید در سن نه‌سالگی سایه‌ی پدر مهربان خویش را در سال (۱۳۴۱ ق / ۱۹۲۳ م) از دست داد و سرپرستی او را برادر بزرگش دکتر سید عبدالعلی حسنی به عهده گرفت. مادرش خیرالنساء، نیز از زنان دانشمند و نویسندگان بزرگ بود که از آثار او رساله «الدعاء والقدر» و «حسن معاشرت» را می‌توان نام برد.

دوران کودکی

ندوی رحمه الله در خانواده‌ای پرورش یافت که همه افراد آن، اهل علم و مطالعه و اهل قلم بودند و هرکتاب جدیدی که به دست‌شان می‌رسید، مطالعه آن را بر خود لازم می‌دانستند، بر اثر همین ذوق مطالعه بود که سید در سنین ۱۲ – ۱۳ سالگی زبان عربی، انگلیسی و فارسی را به خوبی می‌دانست، و هنگامی که در سال (۱۹۲۶ م) کنفرانس ندوة العلماء با شرکت علمای بزرگ برگزار گردید، وی به زبان عربی سخنرانی کرد.

تحصیلات حوزوی و دانشگاهی

تحصیلات ابتدائی را در زادگاه خویش «لکنو» آغاز نمود و پس از تمام مبادی زبان اردو به فراگیری فارسی پرداخت، پدرش برای آموزش زبان فارسی و خوش‌نویسی یک معلم خصوصی و با تجربه برای وی انتخاب کرد، سید دروس عربی (صرف، نحو، بلاغت و…) را از اساتید برجسته‌ای چون شیخ جلیل بن محمد عینی و علامه تقی الدین هلالی مراکشی فرا گرفت، و پس از تمام دوره ابتدائی و متوسطه در سال ۱۹۲۷ م در سن چهارده‌سالگی در دانشگاه دولتی لکنو در رشته ادبیات به تحصیل پرداخت، و در این اثنا زبان انگلیسی را فرا گرفت و موفق به دریافت گواهی‌نامه و مدال طلا از آن دانشگاه شد و از آن پس به فراگیری علوم اسلامی پرداخت.

ایشان دروس حدیث را در سال ۱۹۲۹ م نزد علامه حیدر حسن خان استاد حدیث دارالعلوم ندوة العلماء آغاز کرد، و سپس در سال ۱۹۳۰ م برای ادامه تحصیلات عالی خود عازم لاهور شد و زانوی تلمذ را پیش مصلح بزرگ و دانشمند معروف، علامه احمد علی لاهوری رحمه الله خم کرد، و در سال ۱۹۳۲ م برای کسب فیض از محضر دانشمند بزرگ علامه حسین احمد مدنی به دیوبند رفت، و در همان سال بار دیگر جهت ادامه تحصیل به لاهور عزیمت کرد و در معهد قاسم العلوم به تخصص در رشته تفسیر و حدیث پرداخت و از آنجا گواهی‌نامه عالی علمی دریافت نمود.

تدریس

امام در سال (۱۹۳۴ م) در سن بیست‌ سالگی در دارالعلوم ندوة العلماء لکنو به تدریس پرداخت، و به مدت ده سال مسند درس را زینت بخشید، و سرانجام درس سال (۱۹۳۹ م) از کار تدریس موقتاً کناره‌گیری کرد و به منظور احیای امر به معروف و نهی از منکر تمام وقت خود را وقف دعوت و تبلیغ در راه دین نمود، و در این راه زحمات طاقت‌فرسایی را متحمل شد و به همین منظور در رأس هیات‌های تبلیغی به کشورهای عربی و اسلامی مسافرت می‌کرد، و تا واپسین لحظات عمر پربرکتش در سنگر دعوت و تبلیغ دین با زبان و قلم خویش، به عنوان مجاهدی همیشه در صحنه جانفشانی و جد و جهد کرد و همواره از ضعف و انحطاط مسلمین به شدت رنج می‌برد.

سید پس از پشت سرگذاشتن این دوره‌ی مقطعی بار دیگر به تدریس و نشر معارف اسلامی روی آورد و از سال ۱۹۴۳ م تا سال ۱۹۵۱ م در «سازمان تبلیغات اسلامی» لکنو به تدریس قرآن و حدیث پرداخت، و در سال ۱۹۵۵ از سوی دانشگاه دمشق (الجامعة السوریة) برای همکاری و تدریس در این دانشگاه فرا خوانده شد، و به عنوان میهمان مسئولیت تدریس در این دانشگاه را پذیرفت، همچینن در سال ۱۹۶۲ م از سوی شاه سعود برای تدریس در دانشگاه اسلامی مدینه‌ی منوره دعوت شد، اما سید تدریس همیشگی و قبول کرسی رسمی استادی را نپذیرفت. بنابراین، در سال ۱۳۸۲ هـ / ۱۹۳۶ م بنا به دعوت دانشگاه اسلامی مدینه به عنوان استاد میهمان در آنجا مشغول تدریس گردید.

فعالیت مطبوعاتی

از آنجا که مطبوعات نقش مؤثری در بیداری ملت‌ها دارند، امام رحمه الله از فعالیت در این زمینه نیز غافل نماند، ایشان نخستین فعالیت مطبوعاتی خود را در سال (۱۹۲۷ م) در سن ۱۳ سالگی از راه نوشتن مقاله در مجله اردوزبان «زمین‌دار» آغاز کرد، و نخستین اثر او به زبان عربی مقاله‌ای بود که در سال (۱۳۴۶ هـ ق – ۱۹۳۰ م) توسط علامه رشید رضا در مجله «المنار» مصر منتشر شد، امام ندوی رحمه الله در سال ۱۹۴۰ م مدیریت مجله‌ی «المسلمون» دمشق را پذیرفت، و در سال ۱۹۹۵ م «آکادمی تحقیقات و نشریات اسلام» از جهت چاپ و نشر کتب اسلامی بنیاد نهاد، و در سال ۱۹۶۲ م با همکاری مولانا محمد منظور نعمانی (ره) هفته‌نامه‌ی «ندای ملت» را پایه‌گذاری کرد، و در سال ۱۹۴۴ م به تألیف یک سلسله کتاب‌هائی راجع به روش دعوت و تربیت اسلامی اقدام نمود که بیشتر آن‌ها به زبان‌های زنده جهان ترجمه شده است.

ایجاد تحول در ادبیات و تاریخ‌نویسی

سید رحمه الله هنگام تدریس احساس نمود که محتوای برنامه درسی حوزه‌های علمیه برای طلاب علوم دینی عصر حاضر کافی نیست، لذا در صدد برآمد تا کتاب‌هایی را تألیف کند که در برنامه درسی به جای کتاب‌های قدیم مورد استفاده قرار گیرند، و به همین منظور در نوزدهم آوریل سال ۱۹۸۳ م به برگزاری یک کنفرانس بین المللی تحت عنوان «الندوة العالمیة للادب الاسلامی» اقدام نمود، و از ادیبان بزرگ عرب دعوت به عمل آورد و تعدادی از کتاب‌های ادبی را که جهت تصویب در برنامه درسی حوزه‌ها تألیف کرده بود به آنان عرضه نمود که از جانب آن‌ها مورد تأیید قرار گرفته و از آن پس جزو برنامه‌های درسی حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌های جهان اسلام قرار گرفتند.

همچنین پس از مطالعه و تحقیق در تاریخ اسلام به این نتیجه رسید که باید در سبک تاریخ‌نگاری تحولی به وجود آید، زیرا اکثر مورخان به شرح حال پادشاهان و فتوحات فرمانروایان بسنده کرده اند و از ثبت فعالیت‌های اصلاحی و خدمات اجتماعی طفره رفته اند. بنابراین، کتاب «تاریخ دعوت و اصلاح» را در پنج جلد نوشت و زندگی‌نامه بسیاری از مصلحان و مجتهدان نامدار اسلامی و همچنین زندگی‌نامه خویش را که زندگی یک دعوتگر مصلح و مورخ چیره‌دست است و برای خوانندگان معلومات و تجربه‌های فراوانی دارد، به رشته تحریر درآورد.

تالیفات

ندوی رحمه الله آثار و تالیفات بسیاری دارند که شمار آن‌ها به بیش از سیصد کتاب می‌رسد و ذکر عنوان تمامی آن‌ها از حوصله این مختصر خارج است، حدود سی کتاب از آثار ماندگار ایشان تاکنون به فارسی ترجمه شده است که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان کتب زیر را نام برد:

۱- تاریخ دعوت و اصلاح، در پنج جلد که تاکنون فقط جلد اول [چهارم و پنجم] آن منتشر شده است.

۲- حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین.

۳- نبرد ایدئولوژیک یا ارزیابی تمدن غرب.

۴- آئین زندگی.

۵- تفسیر سیاسی اسلام.

۶- نگرشی نوین بر تزکیه و احسان یا تصوف و عرفان.

۷- مولانا محمد الیاس و نهضت دعوت و تبلیغ.

۸- نبی رحمت.

۹- شگفتی‌های اندیشه اقبال.

۱۰- المرتضی.

فعالیت‌های سیاسی

امام ندوی رحمه الله به کار تدریس و تألیف اکتفا نکرده و نسبت به حوادث جهان بی‌اعتنا نبود، او معتقد بود که در زمان حاضر که دایره‌ی فعالیت‌های سیاسی بسیار گسترده شده لازم است که علماء در سیاست سهیم باشند و آنان که دین را از سیاست جدا می‌دانند، در حقیقت مسلمانان را به خودکشی دینی و اجتماعی فرا می‌خوانند، وی به همین منظور دست به تشکیل سازمان‌ها و جنبش‌های ملی – اسلامی زد. و حرکت‌هایی مانند جنبش «پیام انسانیت» و شورای حمایت از حقوق مسلمین هند و ده‌ها موسسه و سازمان دیگر را پایه‌گذاری کرد.

حقا که ایشان امامی دوراندیش، دعوتگر و مصلحی حکیم بودند که دعوت‌گران و جنبش‌های بیدارگر اسلامی با هر گرایش و طرز تفکری که داشتند از افکار و اندیشه‌های والای ایشان الهام می‌گرفتند، از جنبش اخوان المسلمین گرفته تا نهضت دعوت و تبلیغ که خود یکی از رهبران زبده‌ی آن بود، همگی وی را به عنوان پیشوا قبول داشتند که به خواست الهی رهنمودهای روشنگرانه و مخلصانه‌ی وی برای همیشه همچون خورشیدی فروزان فرا راه دعوتگران و مردان اندیشه و جهاد پرتو افشانی خواهد کرد.

گمان مبر که چون تو گذشتی جهان گذشت /*/ هزار شمع بکشتند و انجم باقی است

جهانگردی و ارتباط با دنیای اسلام

ندوی رحمه الله پیوسته کنفرانس‌ها و سمینارهای علمی و تحقیقی کشورهای اسلامی و ممالک غربی شرکت می‌کرد و به منظور رساندن پیام اسلام به جهانیان به اکثر کشورهای گیتی مسافرت می‌نمود، و در بسیاری از نهضت‌های مردمی و جنبش‌ها و ارگان‌های دینی نقش فعال و در شکل‌گیری تداوم و ادامه‌ی حرکت آنان سهم به سزائی داشته است، ندوی رحمه الله بسیار مشتاق آن بود که جهان اسلام رهبری دنیا را به عهده گیرد و از پیروی کورکورانه و تقلید از بیگانگان اجتناب ورزد، به ویژه به سرزمین حجاز و جزیرة العرب توجه خاصی مبذول می‌داشت و همواره با سران عرب در تماس بوده و به وسیله‌ی نامه‌های اندرزگونه و ملاقات‌های متعدد آن‌ها را به پیاده‌کردن نظام و احکام اسلام در سرزمین‌های خود سفارش می‌کرد. ندوی رحمه الله به منظور بیداری مسلمین و رساندن پیام اسلام به جهانیان مسافرت‌های متعددی به کشورهای مختلف دنیا، از جمله اروپا و امریکا داشت، او همواره از قبول و احراز پست‌های دولتی اجتناب می‌نمود، ولی مسئولیت‌های مذهبی و اجتماعی فراوانی را به عهده داشت که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

۱-    عضو دایم و معاون شورای هیأت مؤسسان «رابطة العالم الإسلامی» مکه معظمه.

۲-    عضو شورانی عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره.

۳-    عضو کنفرانس اسلامی قدس.

۴-    عضو کمیته اجرائی کنفرانس اسلامی بیروت.

۵-    مدیرکل مجمع علمی اسلامی «ندوة العلماء» لکنو، هند.

۶-    سرپرست دانشگاه دارالعلوم ندوة العلماء لکنو.

۷-    عضو هیأت مؤسسان شورای عالی، جهانی دعوت اسلامی، قاهره.

۸-    موسس و مسئول مرکز تحقیقات و مطالعات اسلامی دانشگاه آکسفورد، انگلستان.

۹-    عضو مجلس انتظامی مرکز پژوهش‌های اسلامی، ژنو.

۱۰-رئیس بنیاد جهانی پژوهش‌های اسلامی، قاهره – مصر.

۱۱-عضو شورای عالی امور دینی وزارت اوقاف، قاهره – مصر.

۱۲-عضو مجمع علمی و آکادمی عربی، دمشق – سوریه.

۱۳-عضو شورای دانشگاه دارالعلوم دیوبند – هند.

۱۴-عضو شورای اجرائی «دارالمصنفین» اعظم گره – هند.

۱۵-عضو دائرة المعارف عثمانی حیدرآباد – هند.

۱۶-استاد (میهمان یا دعوتی سابق) دانشگاه‌های مدینه منوره و دمشق.

۱۷-مدیر و مؤسس نهضت پیام انسانیت – هند.

۱۸-عضو مجمع فقهی حجاز مقدس.

۱۹-عضو شورای عالی جهانی مساجد.

۲۰-عضو فدراسیون دانشگاه‌های اسلامی حجاز.

۲۱-مؤسس و رئیس بنیاد جهان ادبیات اسلامی – ریاض.

۲۲-عضو فرهنگستان زبان عرب، دمشق، قاهره و اردن.

۲۳-عضو موسسه علمی و تحقیقی «آل البیت» اردن.

۲۴-رئیس سازمان دفاع از هویت اسلامی مسلمین – هند.

۲۵-عضو شورای عالی دانشگاه بین المللی اسلام آباد – پاکستان.

۲۶-مؤسسه جمعیت تبشیر و جذب هندوها و غیر مسلمین به اسلام.

۲۷-رئیس سازمان آموزش دینی ولایت اتراپرادیش – هند.

تواضع و فروتنی

علامه ندوی رحمه الله  به رغم داشتن کمالات انسانی برجسته و دانش فراوان و منصب‌های مهم در جهان بسیار متواضع و فروتن بودند، و هرگاه در کنفرانس‌های جهانی شرکت می‌کرد، از اقامت در هتل‌های بزرگ که مقر مدعوین بود پرهیز می‌کرد، حق‌جویی و فروتنی ایثار و اخلاص از صفات بارز ایشان به شمار می‌آمد، از اینجاست که علما و اندیشمندان و نویسندگان بزرگ و شخصیت‌های برجسته دنیای اسلام به خدمات بی‌شائبه و فضایل غیر قابل انکار ایشان اقرار و اعتراف داشته اند[۱]. چون در این مختصر مجال نقل و بازگویی همه صفات و کمالات ایشان وجود ندارد، در یک جمله باید گفت:

«دامان نگه تنگ و گل حسن تو بسیار»

تقدیر از خدمات علامه ندوی رحمه الله

بارها از سوی محافل علمی، دینی، سیاسی و اجتماعی از خدمات ارزنده‌ی علامه ندوی رحمه الله تقدیر به عمل آمده است.

در سال ۱۹۸۰ – م جایزه جهانی موسوم به جایزه‌ی ملک فیصل که هرساله به بزرگترین شخصیت برگزیده اسلامی اعطا می‌شود و از نظر اهمیت در جهان اسلام مانند جایزه اروپایی «نوبل» است، جهت تجلیل از خدمات ایشان به سید رحمه الله اختصاص داده شد، ایشان مبلغ این جایزه مهم را به مراکز فرهنگی اهداء نمود.

در سال ۱۹۸۱ – م از سوی دانشگاه کشمیر به درجه‌ی دکترای افتخاری در رشته‌ی ادبیات نایل آمد، و همچنین چندین گواهی‌نامه و دکترای افتخاری دیگر نیز از دانشگاه‌های معروف جهان دریافت کرده است.

در بیستم رمضان سال ۱۴۱۹ هجری برابر با هفتم ژانویه سال ۱۹۹۹ میلادی کمیته‌ای مرکب از علمای برجسته جهان برای تعیین بزرگترین شخصیت اسلامی معاصر تشکیل شد، این کمیته به اتفاق آراء ندوی رحمه الله را به عنوان بزرگترین شخصیت اسلامی قرن بیستم برگزیده و جایزه بین المللی موسوم به «جایزه جهانی قرآنکریم» که مبلغ یک میلیون درهم (معادل دوازده میلیون روپیه هندی) بود به ایشان اعطا شد، حضرت سید همه این مبلغ را نیز جهت نشر معارف اسلامی به مدارس دینی و فرهنگی هند اختصاص داد.

بزرگترین امتیاز حضرت سید ابوالحسن ندوی رحمه الله در کنار سایر امتیازها جنبه‌ی ربانیت و بُعد عرفانی و سوز درون و آه‌سحر و بلندپروازی ایشان بود. حقا که وجودش منبع فیض و سرچشمه قوت معنوی امت اسلامی بود، ایشان مصلحی مخلص مجاهدی نستوه، نویسنده‌ای چیره‌دست سخنوری بلیغ، عارفی خداجو بودند که در یک کلام می‌توان گفت:

به سوی دیار جاویدان

سرانجام، سنت الهی در حق امام سید ابوالحسن ندوی رحمه الله نیز تحقق یافت، و ایشان پس از عمری تلاش و مبارزه خستگی‌ناپذیر در راه گسترش معارف اسلامی و کوشش برای بازگشت مجد و عظمت دیرینه اسلام به دیدار یار پر گشود.

وی در ۲۲ رمضان سال ۱۴۲۰ هـ برابر با ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹ – م روز جمعه ساعت ۱۱ و ۴۵ دقیقه در حال روزه و اعتکاف در سن ۸۷ سالگی دعوت حق را لبیک گفت.

ایشان لحظاتی قبل از وفات غسل نموده و لباس خود را تعویض و به تلاوت سوره‌ی یس پرداختند، چون به آیه‌ی  فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ [یس/۱۱]؛ «او را به بخشش و پاداش نیکو مژده دهید» رسیدند، پیام‌آور مژده الهی را لبیک گفتند و جان به جان آفرین تسلیم کردند.

آری، ایشان با حالتی به دیدار پروردگار خویش رفت که در دنیا به استقبال میهمانان گرامی یا به مسافرت می‌رفت، به گفته‌ی ابن یمین:

روانش شاد و نهضتش آباد باد

برای اطلاع بیشتر از زندگانی علامه فقید به کتاب‌های مستقلی که در این باره نگاشته شده است مراجعه کنید، از جمله:

۱-  أبوالحسن الندوی، کاتباً ومفکراً.

۲-  العلامة أبوالحسن الندوی فی مرآة کتاباته ومحاضراته.

۳-  رکائز فقه الدعوة عند أبی الحسن الندوی «للقرضاوی».

۴-  فی مسیرة الحیاة یا کاروان زندگی، در هفت جلد.

۵-  «ذکریات» از شیخ علی طنطاوی.

۶-  أعلام القرن الرابع عشر الهجری «استاد انور جندی».

۷-  علماء ومفکرون عرفتهم «استاد محمد مجذوب».

۸-  «میر کاروان» دکتر عبدالله عباس ندوی.

۹-  «مولانا سید ابوالحسن ندوی مشاهیر امت ‌کی نظر مین» استاد شاد علی قاسمی.

۱۰-  ابوالحسن علی الحسنی الندوی، الإمام المفکر الداعیة الأدیب «سید عبدالماجد غوری».

 

                                                        منبع : سنت آنلاین



شنبه 10 اسفند 1392برچسب:, :: 8:9 ::  نويسنده : گلستانی       

778527



دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:, :: 11:48 ::  نويسنده : گلستانی       

Molavi-Abdolazizمختصری از زندگینامه مولانا عبدالعزیز رحمه الله

حضرت مولانا عبدالعزیز به اتفاق تمام معاصرانش اعم از علماء، فرهنگیان، بازاریان و عموم مردم، جامع تمام صفات اخلاقي و ایمانی بودند. شخصیتی جامع الصفات بودند که کسی نمی‌توانست کوچکترین ضعف و ایرادی بر ایشان بگیرد. ا لبته خداوند هست که جامع تمام صفات والا و برجسته هست، اما بندگان محبوب خدا هم به اندازه توان و استعداد بشری می‌توانند آن صفات ایمانی واخلاقي مورد رضای الهی را در وجودشان پیاده کنند.

در این نوشته اشاره‌ای مختصر به برخی صفات اخلاقي ایشان می‌شود:

۱- تقوا:

تقوا بنیادی‌ترین خصوصیت علماء و دانشمندان هست که خداوند متعال درقران به آن اشاره فرموده که ﴿إِنَّمَا یَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ﴾ [فاطر: ۲۸] یعنی: «تنها بندگان عالم و دانشمند هستند که از خداوند بیمناکند و بیشتر خشیت دارند». تمام زندگی مولانا همراه باتقوا، خداترسی و پرهیزگاری بود و آثار آن در اعمال، گفتار و کردار ایشان ظاهر بود. عبادت‌های روح‌دار، نمازهای شبانه، دعاها و تضرع و زاری ایشان، حق‌گویی و شجاعت، همدردی با عموم مسلمانان، دقت در حساب‌های حوزه علمیه و مساجد، انفاق و صدقات و بسیاری از ویژگی‌های ایشان، همه جلوه‌هایی از تقوا و پروای الهی این بزرگوار بودند، و به علت این صفت برجسته بود که هرچه می‌گفت در دل مردم تأثیر می‌کرد و دل‌ها را تکان می‌داد.

۲- ساده‌زیستی:

هرچند که استفاده از نعمت‌های مادی و امکانات موجود از نظر شرعی ایرادی ندارد، اما گاهی از بزرگان و پیشوایان دینی و مذهبی اموری مطلوب است که عموم مردم چندان به آن مأمور نیستند، چون آن‌ها الگوی و اسوۀ مردم می‌باشند. مردم دین و ایمان و رفتار خود را از آن‌ها یاد می‌گیرند.

از این نظر می‌بینیم حضرت مولانا زندگی بسیار ساده و بی‌آلایشی داشتند. به دنبال جمع‌آوری امکانات رفاهی و توجه به بعد مادی زندگی نبودند. از تجملات و تکلفات به دور بودند، از اسراف و تبذیر دوری می‌کردند، تا زمانی که لباسی و جورابی قابل استفاده بود آن را استعمال می‌کردند. گاهی جورابی را که سوراخ شده بود می‌داد تا بدوزند و دوباره استفاده می‌نمودند تا ناشکری نعمت‌های الله تعالی را ننمایند. مسیر راه منزل و مسجد جامع قدیم و دبیرستانی را که تدریس می‌کردند، با این که دور بود بیشتر اوقات پیاده می‌رفتند. با این که بسیار مهمان‌نواز بود، اما در پذیرایی تکلف نداشتند، بلکه به مصداق الجود من الموجود، هرچه داشت برای مهمانان تقدیم می‌کردند. و با توجه به موقعیت و جایگاه اجتماعی ایشان و امکان دستیابی به بهترین موقعیت‌های تجاری هرگز در فکر جمع‌آوری مال نیفتاد و بعد از وفاتش منزل ساده‌ای را برای وارثان بجای گذاشتند.

۳- تواضع:

تواضع و فروتنی در مکتب  اسلام اهمیت زیادی دارد و عالمان دین و بزرگان  اخلاق توجه خاصی به آن دارند. مولانا عبدالعزیز با آن مقام علمی، عرفانی و اجتماعی خویش بسیار متواضع بود. به همۀ مردم احترام قایل بودند، کمترین و فقیرترین اشخاص را مورد اکرام و توجه قرار می‌دادند.

وقت واردشدن به اتاق پذیرایی و یا مسجد به مردم اجازه نمی‌دادند از جایشان بلند شوند و یا دستش را ببوسند. با این که در اوقات نماز جماعت حضور داشتند اما به هر طلبه، عالم و ملایی که در مسجد حضور داشت، امر می‌کردند نماز جماعت را امامت کند و خود پشت سر وی نماز می‌خواندند. وقتی در حوزه علمیه بودند از اساتید قرائت قران می‌خواستند آیاتی از کلام الله را تلاوت کنند و خود غرق در معنای قران می‌شد و اشک‌هایشان جاری می‌شدند. در اوج تواضع چنان عزت نفس داشت که کسی نمی‌توانست در مقابلش ادای احترام نکند، بلکه خود به خود وادار به احترام می‌شد.

۴- شجاعت و حق‌گویی:

مولانا از شجاع‌ترین مردم بلوچستان بودند، در بیان حقایق دینی و دفاع از احکام اسلامي از کسی باکی نداشتند. صراحتاً از حقوق مذهبی و ملی مردم دفاع می‌کردند. در قضیۀ اصلاحات ارضی، در جلسات و گردهمایی‌های اول انقلاب در مجلس خبرگان و… نمونه‌های بارزی از شجاعت و صراحت لهجۀ ایشان وجود دارد. البته به رغم شجاعت بی‌نظیر ایشان، گاهی بنا به مصلحت و حکمتی حقایق را در قالب طنز و شوخی بیان می‌کردند. مولانا بیشتر لحنی مسالمت‌جویانه و خیرخواهانه داشتند، هم با عموم مردم و هم با مقامات و مسئولان. حب و بغض او فقط بخاطر خدا بود و هرجا چیزی مشاهده می‌کرد که سبب ناراضی الله می‌شد و سخن ناحقی و عمل ظلمی می‌دید، واکنش نشان می‌داد.

۵- سعه‌ی صدر:

شرح صدر و وسعت دیدار از ویژگی انسان‌های وارسته و اهل بصیرت هست، آنان که با مولانا حشر و نشر داشته‌اند به خوبی می‌دانند که آن بزرگوار در حد بالایی از سعه‌ی صدر برخوردار بودند.

ظرفیت انتقادپذیری ایشان هم بسیار بالا بود، همیشه می‌فرمودند: دوستان ما که عیب‌های ما را نمی‌گویند باید از زبان منتقدین و مخالفین عیب‌های خود را بشناسیم و خودمان را اصلاح نماییم. مولانا در برخورد با افراد منتقد چنان برخورد خوبی داشتند که آن‌ها را تحت تاثیر خویش قرار می‌دادند. اگر شخصی در جمع مریدان و دوستدارانش از ایشان انتقاد می‌کرد و باعث ناراحتی و عصبانیت آن‌ها می‌شد، آن‌ها را به آرامش دعوت می‌کردند و می‌گفتند: در مسایل علمی‌ و دیدگاه‌های اجتماعی هرکسی نظری دارد و نباید از حرف دیگران ناراحت شوید.

۶- شب زنده‌داری:

شب زنده‌داری و راز و نیازهای سحر گاهی ایشان حالت ویژه‌ای داشتند، تا کسی خودش ایشان را در حال عبادت نمی‌دید نمی‌توانست حالت آن را تصور کند. تلاوت قران ، ذکر خداوند متعال، نماز تهجد و دعا و نیایش شبانۀ ایشان نشان از ایمان، اخلاص و خشیت فوق العاده ایشان بود، و از همین نیروی ایمان بود که همۀ مشکلات را تحمل نمودند و همه جا حق می‌گفتند و با ناحقی و ظلم برخورد می‌کردند. بسیار به تزکیه نفس و اصلاح درون توجه داشتند، اما با همه این گرایشان معنوی و عرفانی، ایشان همواره حدود شرعی و طریقه‌ی سنت را در این خصوص رعایت می‌کردند و هرگز در عبادت، افراط و تفریط نداشتند. متعقد بودند باید به پالودگی و تزکیه نفس توجه داشت، اما نه چندان که منجر به افراط شود و امور مربوط به دنیا را ترک نماید، بلکه باید طبق سنت بيامبرعمل نماید. در سفر و حضر نمازهای شبانه ایشان ترک نمی‌شدند.

۷- مهمان‌نوازی و سخاوت:

مولانا بسیار مهمان‌نواز و سخاوت‌مند بودند، از ایشان به حاتم طایی زمان خویش یاد می‌شود. خانه‌شان هیچگاه از مهمان خالی نبود، بسیاری از مهمانان از منطقۀ بلوچستان جهت معالجه و کار دیگری به زاهدان می‌آمدند و سراغ منزل مولانا را می‌گرفتند. بر سر سفرة ایشان فقراء و بینوایان زیادی حضور می‌یافتند، مولانا با گشاده‌رویی پذیرای همۀ مهمانان بودند و از حضور مهمان خیلی خوشحال می‌شدند. گاهی سر سفره شوخی می‌کردند و می‌فرمودند: در بهشت فرشتگانی هستند که کارشان اینست که هر وقت ملایی و عالمی سخاوت کند و به دیگران غذا دهد، از خوشحالی دهل می‌زنند. امروز خوب بخورید تا فرشتگان دهل بزنند، همیشه به دیگران توصیه می‌کردند که قدر و جایگاه مهمان را بشناسند. وقتی مهمانی می‌آمد او را «حبیب خدا» خطاب می‌کردند، به افراد فقیر و مستمند کمک نقدی می‌نمودند. وقتی که برای مسجد یا مدرسه و هر امر خیری اعانه‌ای جمع می‌شد ایشان بیش از دیگران کمک می‌کردند. بعد از وفات ایشان افراد زیادی از فقراء می‌گفتند: مولانا همیشه به آنان کمک کرده و مشکل مادی آن‌ها را حل نموده و بعد از ایشان چه کسی به ما توجه می‌کند.

مجالس مولانا

از دیرباز رسم بوده که افراد در مجالس بزرگان حضور یافته و در آن جا فیض و معنویت حاصل می‌کردند و از ارشاد آن بزرگان جان تشنۀ‌شان را سیراب می‌نمودند.

مجالس مولانا عبدالعزیز/ هم یکی از آن مجالس معنوی بود که هرطبقه‌ای از مردم در مجلس ایشان حضور می‌یافت و هرکسی به فرا خور حال خویش می‌توانست از آن نکته‌ها یاد بگیرد، حکمت‌ها بیاموزد و بهره‌ای از علم و تقوا ببرد. وقتی که ایشان مسایل دینی و تاریخی را شرح و توضیح می‌دادند، مردم بسیار تحت تاثیر قرار می‌گرفتند. مجالس ایشان یک حالت نداشت، طوری نبود که سبب ملال و اندوه کسی شود. گاهی شوخی می‌کردند و برخی لطایف را تعریف نموده و باعث شادی و خوشحالی حاضرین می‌شدند. خودشان سعی می‌کردند کمتر حرف بزنند و بیشتر از دیگران می‌شنیدند. چهرۀ نورانی، جذابیت، متانت و وقار ایشان باعث آرامش و کسب معنویت بود، هرگز کسی از مجلس ایشان خسته نمی‌شد.

جایگاه علمی مولانا:

شکی نیست که مولانا در مسایل فقهی و احکام دینی در سطح استان حرف اول را می‌زدند و بلکه از مناطق مختلف جهت حل اختلاف به ایشان مراجعه می‌کردند. ایشان در علم فقه و فتوا دارای ذوق سرشاری بودند و کتاب کنز الدقایق از کتب مراجع فقهی مذهب احناف را در همان نوجوانی حفظ کرده بودند، علاقه‌ی زیادی به مطالعه داشتند. وقتی از اولین سفر حج برگشتند کتب زیادی که دو شتر آن را حمل می‌کردند با خود آوردند و همیشه آن‌ها را مطالعه می‌کردند. فتاوایش مستدل بودند، قدرت استنباط بسیار قوی داشتند. نحوۀ تدریس تفسیرقران و تفهیم و توضیح ایشان قابل تحسین بود.

وقتی کسی سئوالی علمی می‌پرسید، ایشان با چنان اعتماد نفس و علم فراگیر پاسخ می‌گفتند که پرسش‌کننده تحسین کنان جلسه را ترک می‌کرد. پاسخ‌گوی پرونده‌ها و مسایل اهل سنت در دادگستری زاهدان بود. پرونده‌های طلاق و ازدواج و دیگر موضوعات فقهی اهل سنت به ایشان ارجاع می‌شدند، اما صد حیف که فتاوا و نظریات ایشان جمع‌آوری نشدند تا نسل جدید از آن‌ها استفاده نمایند. اما هرچه بود معاصران ایشان همه بر تفوق علمی و اجتماعی ایشان متفق بودند و بر حکم و حرف ایشان به عنوان حرف آخر ولازم الاجراء می‌نگریستند.

گرامی داشت علم و عالمان:

مولانا به علم و عالمان دین نگاه بسیار دقیقی داشت از آنجا که همین علماء هستند جهل و انحرافات را از بین می‌برند و در آگاه‌کردن مردم و تربیت نسلی مؤمن و متعهد تلاش می‌کنند، احترام و توجه خاصی به آنان داشت. کمترین عالم و ملا را که اگر ده نفر طلبه هم داشت و یا قران مجید را برای چند نفر آموزش می‌داد، بسیار احترام می‌گذاشتند. در مجالس پذیرایی و مناسبت‌های مختلف اگر در آن جمع، اگر عالم علم و احترام به علماء را به مردم بیاموزند. همیشه روحیه طلاب و علماء را بالا می‌بردند، هیچ عالمی را کمتر از خودشان نمی‌دانستند. بارها پیش آمده که وقتی مسأله‌ای از ایشان پرسیده شده، در صورت حضور شخص عالمی در آن مجلس، پاسخ سؤال را به او محول می‌کردند و بعد از جواب او، گفته‌ی وی را تأیید می‌کردند و به این صورت هم احترام علماء را بین مردم بالا می‌بردند و هم به آن‌ها اعتماد به نفس می‌دادند، به دیدار علمای زحمت‌کش و فعال می‌رفتند، همیشه به علماء سفارش می‌کردند، قدر علم را بدانند و با اعمال‌شان آن را بین مردم خوار و حقیر نکنند.

 

                                                                         منبع : سایت وااسلاماه



یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, :: 16:45 ::  نويسنده : گلستانی       

DSC03317



یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, :: 16:36 ::  نويسنده : گلستانی       

mulana yosuf



چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:, :: 17:1 ::  نويسنده : گلستانی       

 

زندگی نامه مولانا عبدالله موحدی دامت افاضاته

محمد عیسی رحیمی خواف

 

مولانا عبدالله موحدی برجسته ترین عالم شهرستان و مدرس ارشد حوزه علمیه احناف خواف در حال حاضر بعد از 77 سال تلاش بی وقفه هنوز همچنان به تدریس و ارشاد طلاب کوچک و بزرگ ادامه می دهد. علاوه بر حوزه علمیه احناف خواف مسجد پر رونق حضرت حمزه خواف پایگاه درس و تفسیر و ارشاد این بزرگوار است.

مولانا موحدی به کشورهایی چون مصر ، لبنان، سوریه ، ترکیه، افغانستان و عربستان سفر نموده و از مردان پرسابقه و سیاسی و تاثیر گذار در شهرستان خواف است. مولانا موحدی بسیار متواضع و متین است و با وقار زندگی می کند. در مجالس هرجا خالی باشد می نشینند و خیلی کم حرف می زنند ولی سخنور قهاری هستند و آنگاه که به سخن آغاز می کنند مستدل ، روشن و بی پروا و البته زیرکانه سخن می گویند و حرف دل خود را برزبان آورده و عقیده خود را با احترام به عقاید دیگران بیان می کنند. 

مولوی عبدالجلیل موحدی پسر مولانا موحدی که مدرس حوزه علمیه احناف نیز می باشد می گوید: مولانا موحدی در حدود 5 سال مدیر کاروان های حجاج و  25 سال روحانی کاروان بودند و بیش از 30 سفر به عربستان سعودی داشته اند. در اول انقلاب برای چند سالی مسئول کمیته امداد امام خمینی (ره) بودند.

مولانا موحدی مهمترین کتاب های قرائت قرآن را به چند روایت خوانده و اجازه و سند مسلسل دریافت نموده اند و استاد مسلم و بلامنازع قرائت در منطقه و شاید در خراسان و کشور در میان اهل سنت هستند و شاگردان زیادی چه مرد و چه زن دارند که از دستشان سند قرائت گرفته اند. اغلب قریب به اتفاق قاریان شهرستان خواف از شاگردان ایشانند. شاید هزار شاگرد مرد و زن داشته باشند که قرائت قرآن را به پایان برده و سند قرائت دریافت نموده اند.

در ادامه زندگی مولانا موحدی را از زبان خودشان ملاحظه فرمایید

 

                                                                             لطفا ادامه مطلب را کلیک کنید



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:, :: 16:21 ::  نويسنده : گلستانی       

مولانا عبدالرؤف جنگی زهی متولد 1324 هجری شمسی در روستای پسکوه از توابع شهرستان سورانِ سراوان دیده به جهان گشود .

تحصیلات ابتدائی را در مدرسه ابتدائی روستا و تا مقطع چهارم دبستان ادامه داد. در سن یازده سالگی شوق و عطش شدیدی برای یادگیری علوم دینی در خود احساس نمود و علیرغم مخالفت برخی از اقوام جهت تحصیل علوم دینی به مدرسه عین العلوم گشت ( به مدیریت شیخ الحدیث مولانا محمد یوسف حفظه الله ) عزیمت نمود و مدّت دو سال به تحصیلات ابتدائی پرداخت. پس از آن به مدرسه ی سرجو سراوان ( به مدیریت مرحوم مولانا شهداد رحمه الله ) عزیمت نمود و در آنجا یکسال به ادامه ی تحصیل مشغول گردید.

 

لطفا برای ادامه خلاصه زندگی نامه حضرت مولانا به ادامه مطلب مراجه فرمائید



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:, :: 10:32 ::  نويسنده : گلستانی       

 

 

 

مولانا احمد نارویی یکی از علماواساتید محبوب وبرجسته استان سیستان وبلوچستان وازاساتید به نام دارالعلوم زاهدان می باشد که ایشان از رجال مذهبی وسیاسی  آن استان می باشد 

                                                                             ادام الله ظله وایده بجنوده



شنبه 26 بهمن 1392برچسب:, :: 15:35 ::  نويسنده : گلستانی       

 

مولانا نعمت الله توحیدی یکی از علمای برجسته استان سیستان وبلوچستان واساتید بلند پایه ومفسر مشهور وبنام حوزه علمیه مسجدمکی بودند ...............

 

 

                                                                           لطفا ادامه مطلب راکلیک کنید

 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 20 بهمن 1392برچسب:, :: 9:44 ::  نويسنده : گلستانی       

جهت خواندن بیشترمطلب به ادامه مطلب مراجعه شود



ادامه مطلب ...


شنبه 19 بهمن 1392برچسب:, :: 14:25 ::  نويسنده : گلستانی       

لطفا به ادامه مطلب مراجعه نمایید



ادامه مطلب ...


شنبه 19 بهمن 1392برچسب:, :: 9:35 ::  نويسنده : گلستانی       

امام جمعه‌ی چابهار و مدیر و مؤسس جامعه الحرمین الشریفین چابهار
مولانا عبدالرحمن ملازئی؛ فرزند ملا احمد در سال۱۳۲۴ش در روستای انزا، بخش سرباز شهرستان ایرانشهر متولد شد. وی از شش سالگی در خانه‌ی نزد پدر و مادر از قواعد حروف‌شناسی و هجاهای قرآن کریم درس را آغاز کرد؛ سپس در مسجد محل که به صورت مکتب دایر بود، دوره‌ی ابتدایی را گذراند و همراه با آن از هفت سالگی در دبستان روستای مجاور ثبت نام کرده و دوره مقدماتی را در خانه، نزد پدر و برادرشان مولانا محمدعمر به پایان رساند؛ و دو سال دوره‌ را در مدرسه‌ی عزیزیه‌ی روستای انزا و سال سوم سطح تا دوره‌ی خارج را در مظهر العلوم کراچی پاکستان گذراند و مدرکی تحت عنوان سند العالم دریافت کرد. فنون تجوید و قرائت را در محضر اساتیدی چون مولانا زکریا و قاری حبیب الله خوانده و پس از شرکت در یک آزمایش اختصاصی در محضر شیخ قراء العالم یعنی شیخ محمود خلیل الحصری و شیخ عبدالباسط عبدالصمد مصری مدرک تخصص در قرائت را دریافت کرد.
رشته‌های تخصصی علوم القرآن تفسیر و مناظره را به ترتیب نزد محدث بزرگوار سید محمد یوسف بنوری و مفسر نامور مولانا عبدالغنی جاجروی و علامه دوست محمد قریشی فرا گرفت و مدرک لازم را دریافت کرد.
 در سال ۱۳۴۴ش به وطن بازگشت و در حوزه‌ی علمیه‌ی عزیزیه‌ی انزا به تدریس تجوید قرائت و علوم دینی پرداخت.
مدتی بعد به نیابت عموی خود مولانا گل محمد امام جمعه اهل سنت ایرانشهر به خطابه و امامت جمعه آن شهر مشغول شد.
 درسال ۱۳۴۶ش بنا به دعوت و اصرار شدید مردم شهرستان چابهار برای امامت جمعه به این ناحیه مهاجرت و ساکن شد.
 در سال ۱۳۷۱ش در آزمون تعیین سطح علوم روحانیان اهل سنت در دانشکده‌ی الهیات تهران شرکت کرد و مدرک سطح ۳ که آن‌ زمان را از سوی وزارت فرهنگ و آموزش عالی و به موجب بخشنامه‌های متعدد معادل دکتری اعلام گردیده بود دریافت داشت.

منبع : اهل سنت پایگاه اطلاع رسانی اصلاح



دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, :: 8:38 ::  نويسنده : گلستانی       

مولانا گرگیج یکی از اساتید وعلمای برجسته استان گلستان است که ازهمان ابتدا وبعدازفارغ التحصیلی اش در آن استان مشغول به خدمت بوده اند



دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, :: 8:26 ::  نويسنده : گلستانی       



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد